جغرافیا و طبیعت تبار شناسی مردم شناسی ادبیات و لهجه جاذبه های گردشگری گالری عکس ارتباط با ما
به وبسایت فرهنگستان بهمن خوش آمدید

قالی بافی در شهر بهمن فصل 2

مقدمه و تاریخچه قالی بافی در شهر بهمن:

افرادی که در بهمن در طول ده های گذشته در خصوص تهیه و توزیع ما یحتاج قالی بافی مانند : ریشه ، خومه ، نقشه ، و .. و یا خرید و فرو شو یا سفارش قالی با قالی بافهای بهمنی فعالیت و همکاری داشتند شامل : یکی از خریدران سیار حاج احمد پاپری بوده است که پدرخانم ایشان که نامشان آقای محمدعلی بوده که چارواداری ( به معنی:خرید وفروش بعضی ازمحصولات کشاورزی) میکرده ، و آن زمان با مرحوم حاج کرم کریمی و آقای افنان آشنا شده واین آشنایی باعث مراودات و دوستی و رفت وآمد بیشتر آنها میشود بعد از آشنایی این فردبا بزرگان شهر، تصمیم به مهاجرت همراه با خانواده به شهربهمن میکنند و در چند محله بهمن ازجمله کوچه کنار هیئت حضرت ابوالفضل(ع) وجاهایی دیگر سکونت میکنند.

به درخواست بزرگان محل دارقالی به پا میشود و شروع به یاد دادن قالی بافی میکنند وبه مرور افراد بیشتری علاقمند به یادگیری این هنر میشوند.

به قولی دیگر قالی بافی در بهمن از سال 1305 به بعد رواج پیدا میکند توسط عشایر وکوچ نشینان از جنوب

فارس تا شمال فارس همه بافنده بودند ازفیروزآباد وفراشبند ،پهناپن ،قنات باغ سرمنشد ،گره وبالا ده

کازرون، نورآباد ممسنی، گچساران که محل قشلاق گرمسیری عشایر بوده تا شمال فارس و قسمی از

استان اصفهان که بسیار به فارس نزدیک است همچون منطقه سمیرم ومناطق پادنا تا به مرز اصفهان

محل ییلاق وسرد سیر بوده همه بافنده بودند.

با ترویج این هنر دربین خانم های شهر،سبب میشود که بخشی از مخارج زندگی روزمره را زنان ودختران قالیباف تامین میکرده اند قابل ذکر است که قبل از اینکه قالی بافان به شهربهمن بیایند، دراینجا این هنر مرسوم نبوده و اصلا کسی این هنر را نمیدانسته و با ورود این افراد به شهر همسر حاج کرم آنها را به منزل خود آورده تا به دختران قالی بافی یاد دهند. با توجه به شرایط کار کردن بی وقفه مردان در کشاورزی و دامداری این کار را برای خانمها در نظر گرفته شده است همچنین در صغاد هم بعد از بهمن قالی بافی بین خانمها رواج پیدا کرده است..

حاجی صداقت کیش یکی از ساکنان شهر آباده بود که با مرحوم مرتضی قلی خرید وفروش قالی را انجام میداده اند . دیگر همچون حاج رمضان نعمت اللهی، حاج حسین ، حاج آحمدآقا صانعی ، حاج مهدی محمودی ، غلامعلی رستگاری ، حاج رسول کریمی و حاج نعمت الله نعمت اللهی ، حاج عبدالعلی مشت ابوطالب ، حاج علیمیرزا ، حاج رضا سخایی و سید حسن حسینی معامله قالی را انجام میدادند.

سی درصد از خانمهای شهر اطلاعات کاملی در مورد نحوه قالی بافی و ابتدای شروع کار این هنر را دارند.

به نقل از بانوان مسن، دختران از شش سالگی در فصل تابستان همراه مادران و خواهرانشان به کلاس قالی بافی میرفتند تا در کنار آنها قالی بافی را یادبگیرند و چون که آن موقع مدرسه دخترانه فقط تا پایه

چهارم وجود داشته، با اینکاردختران در سن ده سالگی یعنی همان کلاس چهارم هرکدام برای خود یک

هنرمند و استاد قالی باف شده بودند و درکنار این کار در معیشت خانواده هم کمک میکردند.

مرحوم حاج اقدس کریمی دختر کل مصطفی چندتا دار قالی داشتند همیشه چندتا دختر بعنوان شاگرد

به منزلشان می آمدند تا هم قالی بافی را یادبگیرند و هم ببافند و کمک خرج خانواده باشند.

لازم به ذکر است قبل از قالی بافی بهمن کار می بافتند و بافت کرباس وجوال های قدیمی گبه، جاجیم، پارچه حتی شِره بافی خورجین و ... با دستگاه کاربافی رواج داشته است.

اسامی برخی از قالی بافان قدیم:

مرحومه فاطمه صغری مشهدی جهانگیر

مرحومه صغری علی مندلی

مرحومه خاتون آقایار

خانم شهربانو وفاق

خانم شوکت جهانبخشی همسر مرحوم حاج تقی وفاق

که قالی باف های ماهری بودند.

قالی گل پری جانی قالی درجه یک بوده قیمتش بالاتر ازقالی های دیگربوده است

سالهای آتی قالی دستباف عتیقه میشود

قالی های مرحومه پری جان عزیز قالی های معروفی بود که خریدارقالی گرانترازهمه میخریدند .

اشعار قالی بافی:

شعرهایی که قالی بافها موقع بافتن قالی زمزمه میکردند و خیلی دلنواز بود و موقع گند زدن قالی شعر و یا آوازمیخوندند وبیشتراشعارو آهنگ به سبک از تعزیه علی اکبر وشهربانو بود یا شعرهای فائز دشتستانی یا باباطاهر با آواز به سبک دشتی سروده میشد.(این مبحپث بروز رسانی خواهد شد)

رسم و عقاید در قالی بافی بهمن :

همجنین در رسوم آن برای کمکی قالی باف یا کسی که قالی باف کس دیگه بود موقع به اصطلاح قالی برون و یا یک انعام یا دستخوشی از صاحب قالی می گرفته یا همچنین کسی که قالی را میخریده مبلغی جدا از قیمت خرید به همین شکل به قالی باف میداده که بهش سربُرون میگفتند.

همچنین زمانی که چند قالی باف قالی میبافتند اگر یکی خسته میشد یا به هر دلیلی عقب می افتاد دیگران کمکش میکردند .

در موقع شروع کار در اصطلاح محلی میگفتن میخوام قالی دار کنم و موقع بریدن قالی یا باز کردن قالی از دار میگفتند:« قالیم رو بریدم یا فلانی قالیشو بریده» این اصطلاح به کار برده میشده و در هر دو صورت با بسم الله و نیت انجام میدادند.

از عقاید عام موقع بریدن گُرد قالی گرد میگفتند فلان زن حامله هست به نیت اومی‌بردیدند اگه مرد یاپسر از آنجا رد میشد میگفتند پسر حامله هست اگه زن یادختر از آنجا رد میشد میگفتند دختردار میشود.

قالی بافی سنتی:

صغاد مثل کربلایی فتح علی و حاج علی اکبر و حاج غلامعلی و ... میخریدند.

طبق هفته نامه ای که چند سال پیش براساس تحقیق چندتااز دختران دانش آموزدبیرستان کوثربهمن به

چاپ رسید وطبق اطلاعاتی که بنده اززبان بزرگترها شنیدم، پدرزن مرحوم حاج محمد علی وفاق وقتی

بصورت فصلی ازشهرمیان به بهمن نقل مکان کردند، خانمها ودختران ایشان قالیباف بودند.

مرحوم حاج کرم برنامه ریزی کرده و چند تا دارقالی به پا میکند، مادر زن حاج محمد علی

بنام خانم همه ناز بعنوان استادکار به دختران و زنان آموزش میدادند وبا این کار قالیبافی رواج پیدا میکند.

خیلی از مادران و مادربزرگهای بهمنی از دختران آموزش دیده آن زمان هستند

.در بهمن قبل از قالی بافی هنرهای دیگری از جمله: ریوار دوزی برای گیوه و پولک دوزی وگلدوزی رواج داشته است.

قالی دارکردن به صورت تخصصی بوده و کار همه کس نبوده و از شخص با مهارت استفاده میکردند.

همچنین وقتی قالی را دار میکردند برای اینکه قالی زودتر بافته شود میگفتند که استادکار باید دستش سبک باشد. یابچه ای که پای سبکی داشت گلوله نخ تار را در کاسه میذاشتند وسط دار رفت و آمد میکرد تا قالی زود تمام شود.

نحوه قالی بافی درشهربهمن اینگونه بود که قالی را روی زمین میبستند و میبافتند و این کار باعث میشد.

فشاربسیار زیادی بر گردن و کمرشان ایجاد شود دقیقا برعکس جاهای دیگر کشور که قالی را ایستاده در

کنار دیوار دار میکردند ومیبافتند که با این کار فشار خیلی کمتری به بدنشان می آمد. نششتن روی قالی در مدت زمان زیاد در روز باعث میشد کمر و زانو خانمها آسیب زیادی ببیند .

اصطلاحات:

به نخ های قالی خومه گفته میشد( چه آنهایی که برای ریشه و یا پود استفاده میشد و چه برای بافتنن )

و به مغازه هایی که این نخها را میفروختند خومه فروشی میگفتند پود معمولا سفید و از پنبه بود ولی ریشه از پشم و موی گوسفند و بز بود.

تعریف قالی:

به تارهای که بر دار ( چهار چوب ی که از فلز یا چوب به اندازه های مختلف یا به صورت عمودی یا افقی) تعبیه میشود وبا پود ها وگره ها از ترکیب پشم ابریشم وپنبه پوشانده وبه اشکال هندسی مختلفی در می آیند قالی گفته میشود( شکل مربع دایره وچند ضلعی).

ظرافت قالی و نحوه قالی بافی:

تار قالی از پشم ومو تشکیل شده است دراصل چهار نمونه قالی داشتیم قالی ترکی وقالی شهری که قالی ترکی تمام از پشم و مو بافته میشود. وقالی شهری تمام از پنبه والیاف بافته میشود قالی‌های ترکی نام خاصی داشتند: قالی هیبت لو ، یلمه،رحیمی ، کشکولی ،شورخولی بعد به نام طایفه عشایری نام گذاری شده که قالی هیبت لو نام طایفه ای هست که در منطقه سردسیر شهرمیان هست که هنوز هم نام قالی هیبت لو در بهمن برسر زبانهاست.

قالی وگبه وگلیم بافی توسط عشایر طایفه فارسیمدان ها ساکن منطقه پادنا به بهمن آورده شده است

وقالی یلمه از طرف عشایر دره شوری از منطقه سمیرم واطراف شهرضا به بهمن اورده شده است.

واین اواخر که قالی نائینی توسط آقای اسماعیل نفر(شرف) و آقای روح الله کریمی(علی ری ری) از منطقه

نائین و تودشک استان اصفهان به شهربهمن آمده قالی نائینی خیلی ظریف ونازک بوده که ریشه‌های آن از

نخ خیاطی هم نازک‌تر بود که به آن چله میگفتندو چون. قشلاق هیبت لوها هم از فیروزآباد ، باچو، خرخه،گردنه بزن تا پشت کومره هست و ییلاق طایفه عشایر هیبت لو اطراف شهرمیان هست به نام شهرمیان ثبت شده است.

انواع قالی:

قالی یلمه: که تار آن از پنبه و مو و پشم است

قالی هندی: که تار آن پنبه است دراصل قالی هندی تاروپودش فرق دارد..

انواع نقشه های قالی:

نقشه تخته رسبونی

نقشه تخته رسبونی

نقشه بادومچه

نقشه بادوچه

انواع نقشه های قالی مانند : کل اسبی ، گلدونی ، هیبت لو ، طرح بادومچه ، تخته رسبونب ، بوته جقه یا ترنج ، چخماق ، مرغوک و سه ناظمه و ... رایج بودند.

بته جقه ست یا بادامچه ترنج به نقش وسط قالی گفته میشود که معمولا در قالب یک شکل

هندسی منقشش میباشدلچک ترنج با هم هماهنگ هست مثلا در مرکز به صورت دایره یا لوزی یا

چندضلعی که نقش آن با لچکها هماهنگ است و به آن لچک ترنج هم میگویند.

نقشه ای قالی توسط شوکت خانم همسر حاج تقی وفاق آورده شده وبافته شده دررنگبدی های مختلف ( این نقشه از طایفه قشقایی دره شورلی هست)

نقشه های اصیل بهمنی با نقشه های ترکی وآباده ای به مرور زمان تلفیق شده ودر نوع خود زیبایی خاصی دارد اما اصیل نیست ، طرحها و نقشه های بهمنی طور بوده که جای نوع آوری وتلفیق را داشته واین خود به خود یک ویژگی هست.

نقشه گل بوته های مابین دو بته جقه ذهنی والهام گرفته از لاله های واژگون رادارد و کاملا سلیقه ای بافته شده است..

نقش قالی با این ترتیب هستند:

حاشه چنگ و حقه، چپاق سرو گل و گلدسته ، ترکی زمینه چپاق خرده ، گل ترکی ، پوزه دور زمینه ، زنگوله چشم مرغی ، نقش زمینه کنگه آلو، و کله اسبیه کامل د، ناظم وسط یعنی حوض وسط حاج بیبیه کامل و ستون بین حاسیه و زمینه قالی، گلدسته جمله خانم.

حاشیه هیبت لو که نقشه قالی ماشینی هست در حوض وسط که نگاه کنی گلهای گرد که شکل گلهای نیلوفر هست که از دوران هخامنشی هست.

بله آخرین بافت قالی که ۶ الا ۵ سانت که شله داده شد ۱۰ الا ۱۵ سانت بعد از شله ریشها چیده میشده بعد از چیدن ریشه ها که حدود ۶۰ الا ۷۰ سانت ریشه اضافی ماند نیافته شد را گرد را در میاورند وقبل از بریدن قالی هر ۱۰ سانت تا ۲۰ سان از عرض قالی چندتا ریشه را با چاقو می‌برند وهمه را از دم شله گره می‌زنند تا شله بیرون نیاید.

وهر کدام از نقشها ی داخل قالی نمادی از هر چیز بود مانند حرزها یا طلسم هایی که کشیده می شده اند.

یا مثلا همان نقش دور خود قالی که اطراف قالی چرخیده هم بیان حفظ دارد یا چهار طرف قالی یک حوض سفید هست نماد برج وبارو ومحافظ باشد یعنی فرش پهن شده با ان نقش محافظ افرادی که بر روی ان می نشینند یا مثل حوض وسط عمارت یا وسط باغ ،حاشیه قالی جویهای دورتا دور باغ بودند و یا نماد باغهای ایرانی بودند.

همچنین در نقشه ها اسب نماد نجابت و شیر نشان شجاعت بوده و یا کله اسبی که در حاشیه قالی هست نماد اسبی که در کنار باغ بسته شده و بند اول قالی که اصولا سفید بود وسط کوچه پرنور و روشن است وحاشیه های کنار دیوارا تاریکترند.

حاشیه های قالی یه راه باریک به درون باغ که باغ پرنور و پرگل وگیاه هست دارند و وردی باغ باغ که میشویم نورکمی دارد. شروع زمینه قالی که اصولا قرمز بود از یه تکه کوچیک شروع شده وبعد ارام با کنگره های دور زمینه باز میشدند.

و حوض وسط هم که حتی قدیمی ها میگفتن حوض وسط قالی به رنگ سفید بود وروشن بود.

بطور کلی قالی در فرهنگ ما دارای دو خط تقارن یکی عرضی ویکی طولی است وهمه چیز متقارن است.

کله اسبی قالی های بهمن وقالی های عشایر ازروی سر ستون های تخت جمشید کپی برداری شده است.

نقشهای قالی در تاریخ کهن ایران زمین و در فرهنگهای مختلف ان به درازای تاریخ بوده و عمر دارد اینکه نقشه ها از اغاز چگونه شکل گرفته اند جالب است ومیتوان گفت این هنر حداقل 2500 سال قدمت دارد، ما در زمان هخامنشیان پارچه بافی هم داشتیم و چه بسا پارچه هایی که با دستگاه میبافتند.

در سراسر ایران قالی بافته میشود ودر هر منطقه نقشه خاصی داشته باتوجه به فرهنگ وهنر منطقه مثلاً اسلیمی درفرهنگ قالی تبریز که در قالی ما نیست اما در نقاشی های قدیمی کاشی وروی سفالها دیده میشود اشکال هندسی وحیوانات روی سفالهای باستانی .یا نیلوفر آبی از سنگ نگاره های تخت جمشید نقش شیر از شیر خورشید و ونمادهای کوناکون که در آثار هنری ومعماری ایرانی بی شمارند همگی می توانسته الهام بخش هنر قالی بافی باشد قطعا پهنه فرش میدان تاخت تاز و نواوری هنرمندان زن بوده

پیدایش نقشه هارا باید در زمان قبل ان جستجو کرد استادان قالیباف هم از محیط اطراف الهام میگرفتند و میبافتند هما ن طور که نقاشان از طبیعت الهم میگیرند .

اتاق یا کارگاه قالی بافی:

بعد از آماده شدن نخ و ریشه در مرحله دار کردن قالی در کارگاه یا اتاق ابزار زیر مورد نیاز هست:

کارگاه یا اتاق بزرگ و مناسب دارکردن قالی مورد نیاز ،تخته زیر قالی، سه پایه برای نخها رنگ شده برای اینکه باید جلو قالیباف باشد ، کرکیت یا بوک ، چاقو قالی بافی ، قیچی مخصوص قالی ، گرد و پس گرد ، پود زیر ، پود رو ،رخ پیچ. .

چاقو و قیچی قالی بافی

چاقو و قیچی قالی بافی

کرکیت

گرکیت

نحوه بافت:

اگر فاصله نوک پره ها که اینجا چند دانه هست بیشتر باشد تخته رسبونی بزرگتری بافت میشود

هر رج در عرض قالی یک تپ حساب میشود

هر رج ویک دور پود زیر ورو یک تپ حساب میشود

رخ پیج سه مدل داریم

رخ پیچ ساده که یه نخ چند لا بوده

رخ پیج دو تایی که از دو تا نخ (که چند لایه نخ هست) که به صورت گیس باف کنار قالی هست

ورخ پیچ چهار تایی که از چهار تا نخ (چند لایه) بافته میشه به صورت گیس باف ودو رنگ کنار قالیه

اگر دونه های قالی کم باشه میگویند تُنُکه

اگر زیاد باشه میگویند پُره

نقشه های آباده ای که توسط مرحوم جمیله خانم آستانه همسر مرحوم کل مصطفی قلی کریمی به بهمن آورده شد وبا نقشه های بهمن تلفیق شده بود در ده ۲۰ و۳۰ به نقشه های بهمن اضافه شد که پر طرفدار بوه به نام نقشه جمیله خانم معروف است که نقشه روی قالیچه کوچکی به عرض ۲۰سانت طول ۳۰ سانت بوده است.

نقشه کلدونی به نقشه همت ابادی معروف هست

استادان کارشناسان قالی تومنطقه آباده کارشناس تجربی هستند ازاستادان خودیادمیگرفتند

یکی از نقشه های پرطرفدار نقشه هیبت لو بوده که معروف به بندجمیله خانم است.

نقش جمیله خانم

نقش جمیله خانم

یک گل زیبا رقیه خانم (دخترحاج کرم) طراحی کرده بودند که به گل رقیه خانم رقیه معروف بوده. رقیه خانم اولین زن قالی باف بهمنی بود که این هنر را یادگرفته بوده است.

اسامی قسمتهای مختلف قالی:

مرغوک ، هیبت لو( هیبت لو چهار گوشه قالی بافته میشده) ، کنگه آلو ، چخماق، ناظم ( نقش وسط قالی را ناظم میگفتن) ، رخ ( حاشیه را رخ میگفتند ) ،

بفیه را درگالری عکس دنبال کنید

کنگه آلو

کنگه آلو

چخماق

چاخماق

بند نیلوفر

بندنیلوفر

بعضی اصطلاحات:

دربعضی مواقع میگفتند رخمون تو رفته یعنی نشونه این بود که اون کسی که حاشیه قالی رو بافته خیلی

محکم پود داده و رخ قالی بطرف داخل کشیده.

اگر قالی 5/1 متر بود سه تا بر می گرفتن سه نفر میبافتن و هر نفر سی تا اگر دو قسمت میکردن هر نفر 20 تا جیره بود

کسانی که قالی را دار می کردن گاهی فاصله تارها رو زیاد میگذارن که در نهایت تعداد دانه ها کم میشده یا بالعکس

و به این شکل نبوده که دقیق مثلا تو ده سانت از طول قالی حتما بیست تا سی تا دانه باشد و ممکن هست سی یا بیشتر باشد.

گز و واحد اندازه گیری :

واحد اندازه گیری برای یک تا یک نیم متر ذرع یا قالیچه (قالی .قالیچه .پرده .کناره کلگی وسجادهای) تابلو فرش

این که میگویند یک قالی 500 شانه است یعنی در هر متر مربع درعرض ۵۰۰ گره وجود دارد.

بزرگترین قالی که داخل خانه بافت شده سه متری هست که به زبان محلی سه گزی بعد طول قالی سه

متر و عرض آن دو متر که 6متری میشود.

در اصطلاح بهمنی هر گز یک متر مربع وهر گره ۹ سانتیمتر است.

نیم گز :

یک میله فلزی یا چوبی قالی بافها داشتند گه نیم گز میگفتند و نیم متر بود دوتاش میشد یک متر و با آن قالی را متر میکردند. و خطهایی روی آن بود برای که آن را به چهار قسمت مساوی تقسیم کرده بودند دو تا خط بالا و پایین را نیم گز میگفتند

در واقع خطوط مقیاسهای کوچکتر مانند چارک و سه چارک را نشان میداد که یک قسمت از چهار قسمت را چارک میگفتند. سه چارک در واقع همان 75 سانتی مترهست.

نیم گزی که با ۱۱ گره مساوی تقسیم و علامت گذاری شده بود فرق آن با ۵۰ سانتیمتر ۱ سانت بود که آن با سر و ته تخته نیم گز جبران میشد.

گره یا گِند:

انواع گره

انواع گره

برای هر نخ بالا و پایین یک گره یا گند استفاده میشود. یک گره در قالبهای معمولی ۳۵ رج هست . گره در بهمن فارسی بافته می شود ( گره نامتقارن) ونوع دیگر متقارن یا ترکی هست.

در یک گره گره ۳۳۰تا و۴۰۰رج بافته میشود. هر گره ( ۹ سانتیمتر ) حدود ۳۰ تا ۳۵ رج میشد

اروپایها مبنای خرید قالی را با یارد حساب می کنند .( هر یارد نود سانتیمتر هست)

درعرف بهمن چارگ= چار یک = یک چهارم که دراندازه می‌شود ۲۵ سانت و در وزن میشود1/5 کیلو

شانه:

یعنی در عرض قالی ۵۰۰ گند یا همان گره خورده باشد ( درواقع مثلا در یک فرش ۳ در ۴ ۵۰۰ تار در طول وجود دارد و۵۰۰ گره در عرض می‌بافند ) این بیشتر برای فرشهای تبریزی و ماشینی استفاده میشود) فرش با ریشه پشم با این تراکم امکان ندارد.

بافت اینها ظریف تر و ازهای پشمی های قدیم میباشد و باید بیش از ۵۰۰۰ باشد، ۵۰۰ بسیار کم است. ردیف ۵۰۰ شانه یا ۷۰۰ شانه برای فرش بهمن صدق نمی کند چون ریشه پشمی ونخ به نسبت ضخیم هست.

دلایلی که هنر قالی بافی در بهمن کمرنگ شده:

  1. وضعیت بهتر اقتصادی نسبت به گذشته( در گذشته عده زیادی از قالی بافی امرار معاش می‌کردند
  2. ایجاد کارهای جانبی برای خانم ها که به طریقی جایگزین درآمدقبلی از قالی بافی قبل میشود
  3. سخت و مشکل بودن کار قالی بافی ( کسانی که بصورت روزمره قالی بافی میکنند اکثر در سنین بزرگسالی و سالمندی دچار بیماری های مفاصل، پا درد، کمر درد و بیماری چشمی میشوند)
  4. باسواد شدن خانم‌ها نسبت گذشته و شرکت آنان در کارهای اداری و غیر اداری که آسان‌تر از قالی بافی است و درآمد بیشتری نیزدارد
  5. رقابت جهانی و ورود کشورهایی مثل چین و هند ، افغانستان و غیره که بازار قالی ایران را کساد کرده است
  6. قالی های ماشینی
  7. سیاست خارجی حکومت در تمام صادرات ایران تاثیر گذاشته و قالی نیز یکی از آنان است
  8. قبلا قالی های منطقه فارس بیشتر به کشورهای عربی و کشورهای اطراف خلیج فارس صادر میشد
  9. عدم برنامه ریزی مناسب مسولین در صنعت قالی بافی
  10. تمایل کمتر نسل جوان به انجام دادن چنین کارهایی و بخصوص کم درآمدی آن با توجه به میزان وقتی که صرف بافت ان میشود
  11. امروزه فرش های باکیفیت کرمان، تبریز، کاشان و غیره با مشکل صادرات روبرو هستند چه رسد به فرش منطقه آباده.

نکته های قالی بافی:

  • خریدارهای قالی به ریشه که از پشت قالی پیدا نباشد خیلی اهمیت میدادند که به مهارت قالی باف بستگی دارد.
  • در واقع تپ کو باعث بهتر نشستن پود وکیفیت بهتر قالی میشود.
  • در مورد پود زیر (پود تّه) اگر چند لایه باشه به صورت کوتاه وبلند قطع می کنن تا وقتی تموم شد مجبور نباشن یکجا همه لایه های پود قبلی وپود جدید روی هم قرار بدن واین قسمت ضخیم وزشت شود( حدودا دو سانت روی هم قرار میدن).
  • قیچی کردن ویکدست کردن خواب قالی بعد از اتمام بافت قالی می باشد.

پود زیر و پود رو تمام که شد روی هم گذاشته و با کرکیت میکوبند.

  • اگر در حین نیمه های کار یک یا چند تا از تارهای قالی بدلایل مختلف پاره شود مجدد تارها طوری کشیده و به هم گره خورده و تعمیر میشود که پشت قالی دیده نشود به اصطلاح محلی گره کور میزنیم و در نهایت بافت ادامه پیدا میکند.
  • اول و اخر قالی که از ریشه ضخیم تر هستنددر عرض قالی ( نخ حاشیه یاهمان رخ پیچ ) به

اضافه رج های شله که به صورت گلیم بافت در ابتدا وانتهای قالی بافته میشود به نوعی چهار چوب

قالی محسوب میشود و در زیبایی و استحکتام فرش نقش به سزایی دارد صاف بودن حاشه در قیمت

گذاری تاثیر گذار هست و در اصطلاح بهمنی بهش تو رفتگی می گویند.

اگر تعداد نخ ریشه کم شود در نقشه وبالا پایین شدن در عرض تاثیر دارد.

اگر پودها در عرض قالی یک دست کوبیده نشود در بالا پایین شدن در سطح عرض قالی تاثیر میگذارد.

در بهمن ما رفوگر و روفوگری نداشتیم این اخریا تازه شهرضا حاج حسن بطحایی تو بازار دوتا روفوگر داشت که با وسیله قلاب رفوگری می‌کردن قالی‌های پاره شده و اونهای که توسط اتو یا کتر داغ یا سوختگی داشت.

روش اضافه کردن تار:

برای ریشه یا همان رج در عرض قالی یک ریشه از زیر و از رو پیوند میکردند از زیر به ریشه بافته شده سمت چپ بیخ بافته شده پیوند می‌شود واز رو به بیخ ریشه بافته شده سمت را پیوند میشود

برای زیر ورو شدن هم ریشه طول باید ضربدری باشد

گره اصلی بهمنی :

گند بهمنی برای فرش فارسی برای تابلو فرش ترکی بوده قدیم برای خرسک بافی از دوگندی استفاده می کردند یعنی دوتا تار از رو ودوتا تار از زیر ومی گرفتند.

بافته قالیهای سنتی کاشان هم دبله بود یعنی دو تا تار و یار از زیر و دو تار هم از رو و دو پیچمه یعنی نخ رو به هر چهار تا تار میپیچند.

ولی بافته قالی کردی مانند بهمن بوده ولی فرقش این است که دقیقابر عکس بهمن بود.

یکی از کارهای مهم کوبیدن پود زیر یا پود ته بود که خیلی اهمیت دارد و با وسیله ای به نام کرکیت انجام میشود. دارد که باید پود خیلی خوب میکوبیدند تا پود به خورد قالی رفته تاپشت قالی ظریف شده و جمع و چروک نشود. کرکیت ما جزو سنگین ترین کرکیتها در ایران است که یک کیلو وربع است.

گند یا گره های مرسوم در ایران بیشتر همان فارسی وترکی هست اما در جاهای مختلف ( گره تکی سربالا جفتی تبتی اسپانیایی هم جهت بافتهای خاصی استفاده میشود) )

عیوب فرش از نظر خریدار:

۱- سرکجی در عرض ۲- تورفتگی در طول ۳- بد قیچی شده باشد در سطح فرش۴- سفیدک در پشت به علت بدپود کردن وگره وناهمواری ۵- غلط بافی در نقشه۶- اندازه فرش باید طبق استاندار فرش باشد

کسانی که قالی می‌خریدن رونقش قالی ورخ حساسیت نشون میدادند ، حاج رسول وقتی می آمد قالی را پهن .

میکردند و اگر سرکجی داشت میگفت این قیمت نمی ارزد و کمتر میخرید.

***********

در ادامه بپردازیم به سایر دست بافته ها : جاجیم ، گلیک ، گبه ، خرسک :

لازم است ابتدا تعریفی از ماهیت گبه و جاجیم و گلیم داشته باشیم.

بافت خرسک که قدیم در بهمن هم مرسوم بوده باز نوعی زیر انداز بوده که بسیار درشت با نخ ضخیم وسه پود بافته می‌شده نقشها سلیقه ای بوده است .

طرح خرسک بافی در قم ودر نواهی لر نشین ودیگر نقاط ایران رایج بوده ( قبل از فرش ماشینی) به عنوان زیرانداز استفاده می شده است.

گلیم وجاجیم:

گلیم و جاجیم در فرهنگ ایران قدمت چند هزار ساله دارد وبافت گلیم به عنوان زیر آن انداز در سراسر دنیا دیده می شود طبق گفته دیرینه شناسان مهد گلیم بافی ایران وخاور میانه دانستند .

اما بهمن. در ده های گذشته بافت این نوع زیرانداز در بهمن صورت عمومی مرسوم نبوده تنها تعداد کمی بلد بودن ومی بافتن .

گبه:نوعی قالی ، گبه است یعنی قالی درشت بافتر و از گبه ریز بافتر گبه قالی ۱۰ /۱۲ رجش معمولا یه گره می باشد.

گبه به نوعی از قالی گفته میشود که نسبت به قالی کمی درشتر وپرز آن بلندتر است نقش گبه معمولاً نمادین بوده وبه مناسبت های مختلف بافته می شده وبا احساسات بافنده مرتبط بوده است ( مناسبت. جنگ. صلح. عزا. شادی. شکار عشق و...) بافنده با توجه به احساسش نقشها ذهنی می بافته وممکن بوده که هیچ هماهنگی در طرح وجود نداشته باشد و طرح گبه شیری یک نمونه از این نوع بوده که در فرهنگ لری و ترکی بسیار مرسوم می باشد وقدمت دیرینه دارد

این نوع گبه معمولاً در ابعاد کوچک یک متری و۱/۵ متری بافته می‌شد است

گبه درشت بافت یا سه پود که بعداً به سفارش بازار بافته شده با رنگ گیاهی وطراحی ذهنی

گبه و واقعی سه تا پود دارد ، پود اول بسیارضخیم. و پود دوم از پود قالیه معمولی ضخیم تر و سوم هم نسبتا ضخیم و گبه رزنگ امریه زیادی هم ندارد و خیلی کم نقش است و معمولا گبه را زیر دومترونیم میبافند ریشه آن هم درشت تر از قالی است.

نسبت قالی معمولی و گبه معمولی هم ریشه و هم پوداست وهم نخ آن فرق داره

قالی صدرصد پشم و قالی گبه و خود گبه هر سه از نظر بافت و نقشه و پود و ریشه باهم فرق دارند

گبه قالی متوسط و خود گبه بسیاردرشت است و رنگ آمیزی کم دارد، قالی بسیار ظریف است و رنگ آمیزی زیادی دارد.

گبه شیری:گبه هم یکی از بافت‌های بهمن هست که مرسوم بوده است وبافت نسبتا ریزی دارد.

این کار هنر خانم شیما وفاق است:

در مورد بریدن قالی یا باز کردن قالی از دار میگفتند:« قالیم رو بریدم یا فلانی قالیشو بریده» این اصطلاح به کار برده میشده..

این همان گبه شیری اصل هست این نوع گبه از فرهنگ لری وارد بخشهای مختلف استان فارس شده است. گبه شیری در فرهنگ لری سابقه هزار ساله دارد و ( شیر سنکی) نماد شجاعت است.

گبه بافی در طایفه های لر وبختیاری وقشقائی نمادین بوده وبه مناسبهای مختلف ( عزا شادی چنگ و...) بانقشه های خاص بافته می شده هر طایفه نقش مخصوص خود را داشته است.

جهت مشاهده عکسها به گالری عکس مراجعه کنید

***********

قالی بافی در شهر بهمن فصل 1

بی شک قالی بهمن نقش پر رنگ و بسزایی در معرفی فرهنگ بهمن داشته و دارد

قصد ان است که یک نفر نا اشنا با تمام مراحل تولید یک قالی در دهه سی چهل و پنجاه اشنا شود

در این مبحث موارد زیر به مقدمه به ترتیب مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

مبحث اول : پشم چینی

پشم چینی
پشم چینی

زمان پشم چینی میش و بره دراصطلاح محلی نَوَدُم (90ام- یعنی نود روز بعد از عید ) آخر خرداد است.

و این زمانی است که میش یا بره مدتی علف سبز خورده و به اصطلاح عرق کرده و حدود یک یا دو سانت لایه پشم نودر آورده. و زمان چیدن موی بزها معمولا یک ماه بعد یعنی آخر تیر هست.

معمولا برای اینکار روز قبلش گوسفندان را کنار جوی اب یا استخر یا محل مناسب میبردند و آنها را یک یکی یا دو تا دوتا وارد آب کرده و خار و خاشاک و کودهای خشک شده را از پشمها جدا میکردند و در نهایت پشهمای آنها را شسته و تمیز میکردند و بعد از خارج کردن آنها از آب تا خشک شدن کامل آنها اجازه نمیدادند گوسفندان روی زمین خوابیده و یا خود را به خار و خاشاک تماس دهند چون مجدد به جهت خیس بودن پشمها کثیف میشدند.

از نقاط قوت فرهنگی شهر بهمن همکاری و کمک گله دارها به هم در امور مرتبط شغلی بخصوص گله های های مجاور مانند شستشوی گوسفندان است.

*دوکارد:

دوکارد
دوکارد

بعد از خشک شدن پشمها نوبت به چیدن پ ای به نام دوکارد استفاده میشده اما امروزه از قیچهیای برقی مناسب با انواع پشمها استفاده میکنند و البته هنوز دوکارد جایگاه خودش را دارد.

دوکارد از دو تیغه آهنی نوک تیز که هر کدام حالت نبشی دارند تشکیل شده که از یکی بصورت ثابت و ازدیگری بصورت متحرک و ضربدری روی هم قرار میگیرد و لبه هایی که روی هم قرار میگرند تیز ومانند قیچی برنده هستند ، این تیغه ها نیاز به تیز شدن به مرور زمان را دارند. ته تیغه ها بصورت حلقه ای است و یک چوب گرد ینج یا شش سانتی در داخل آنها قرار میگرد و چوب در تیغه ثابت محکم وبدون حرکت بوده ولی در تیغه متحرک قابلیت چرخش و بازی دارد. و با یک دست که معمولا دست راست ته دوکارت را گرفته و وارد پشمها کرده و نوک دوکارد از قسمت دیگر پشمها بیرون آمد با دست دیگر معمولا دست چپ قسمت انتها یا نوک دوکارد را روی هم فشار داده و مانند قیچی باز و بسته میکنند و پشمها چیده میشوند.

استفاده از دوکارد و چیدن پشم مهارت و استادی خود را نیاز دارد چون به جهت تیز بودن نوک تیغه ، فرو کردن آن لای پشم گوسفند خطر فرو رفتن در بدن گوسفند یا زخمی شدن آن را دارد و معمولا دستها و پاهای گوسفند را بصورت جفت جفت یا ضربدری بسته و با کمک یک نیروی کمکی پشمها را میچینند.

استفاده از پشم و سایر مراحل:

الیاف پشم میش و بره چون ضخیم ترهست چیدنش سخت تر از چیدن موی بز میباشد. از پشم سیاه برای نمدمالی استفاده میکردند که غالبا هم باید پشم بره باشد که در فصل مربوط در مورد آن صحبت خواهد شد.

همچنین از پشم میش وموی بزهم بعد از تبدیل شدن به نخ استفاده های زیادی از جمله پارچه ، قالی ، طناب و چادر ، خورجین و گبه ، ..... استفاده میشده .

لازم به ذکر است پشم سیاه رنگ نمی‌شود و فقط از پشم‌های رنگی برای ریشه قالی استفاده میکنند و پشم سفید را بسته به رنگهای مورد نظر رنگ میکنند .

جهت تبدیل پشم یا مو به نخ و قالی قبل آن هر کدام مراحل مختلف خود را طی میکردند که به ترتیب به آن میپردازیم.

موی بز واستفادهای آن :

روش کار: ابتدا موی را چیده ومعمولا مردان وگاهی اوقات زنان آن را با دوک های دستی که به پره مشهور بود ویا چرخ نخ ریسی به نخ تبدیل می کردند که به این کارپره ریشتن می گفتند و این نخها را بسته به نوع نیازشان کلفت یا نازک میریشتند. نخ هائی را که ازمو تهیه می شد برای تارقالی(تال) استفاده می کردند ونخ هائی که ازکرک یا پشم درست می شدبه عنوان خامه(خومه) قالی از آن استفاده می کردند. پس ازآن که نخ ها آماده می شد آن هائی را که به عنوان خامه استفاده داشت را دولا کرده وسپس می شستند وبعدآن را بارنگ های طبیعی ازقبیل روناس، حنا، پوست گردو، جَفت، پوست انار ویا هرگیاهی که رنگی به خصوص داشت رنگ می کردند ودربعضی مواقع از رنگ های مصنوعی نیز استفاده می شد. سپس آن رادرآفتاب خشک کرده وپس ازآن دوباره آن را با آب سرد می شستند تا اگرمقداری رنگررا بازپس می دهد ازبین ببرند تا زمانی که فرش بافته شده رنگ ها تحت تأثیر هم قرارنگرفته و ضایع نشود. بعد که خشک می شد باید کلافهای را به صورت گلوله درآورند که اگرگلوله می شد آن را درون تشتی قرارداده وجلودست قالی باف قرارمی گرفت. گاهی اوقات قبل ازگلوله کردن ابتدا یک مقداری ازنخ را به عنوان دسته برای گلوله درست می کردند وسپس دروسط آن گلوله رامی پیچیند که به آن لیله می گفتند. دراین صورت یه بند دربالای سرقالی جلوقالیباف می بستند ونخ های رابه آن وصل می کردند که سر هرکدام ازلیله ها پائین بود وقالیباف به راحتی هرکدام ازنخ ها را که لازم داشت دردست گرفته وازآن استفاده می کرد. دربعضی اوقات یک سه پایه درست کرده ویک چوب به صورت افقی به آن بسته ونخ هارا به آن آویزان می کردند.

ازموهای بزکه برای تاریا ریشه استفاده می شد پس ازریشتن آن را دولا کرده وبا دوک یا چرخ نخ ریسی می تابیدند و سپس آنها را اوپیت یا تنگتو میزدند که به تفضیل به آن میپردازیم.

.ازموی خوب بزهم فقط برای چادر سیاه و خورجین توبره و قالی و طناب استفاده میشود .لازم به ذکر است موی بزبه جهت داشتن نانو ذرات دارای خاصیت ضد آب و ضد باران است و از آن جهت بافت چادر سیاه استفاده میشود و به جهت عدم نفوذ باران در زندگی صحرانشینان و دامداران بیابانگرد و یا عشایر کاربرد فراوان دارد.

همچنین کرک ازمو بدست می آید و موی بزها بعد ازاینکه یکسال ازچیدنش گذشت یک لایه کرک میاندازد که بعد ازچیدن به سختی ازموها جدا میشود و درمواردی مانند کلاه نمدی و پاکش یا ... استفاده میشود و نسبتا هم قیمتش گرانتر است.

مبحث دوم نخ ریسی :

نخها را قبل از اینکه به مرحله ریشتن یا نخ ریسی برود ابتدا با دست از هم باز کرده و فشردگی آنها را یک نواخت و یک دست میکردند سپس آنها را در اصطلاح محلی *گُریفه گُریفه کرده و دور مچ دست میپیچیدند و با وسیله ای به نام پره یا چرخ نخ ریسی آنها را میریشتن یا به نخ تبدیل میگردند.

پرره :

رره در دو نوع چوبی که مردانه بوده و آهنی که زنانه بوده وجود داشته. در چوبی مردانه دو پره مثلثی شکل که مانند به اضافه روی هم سوارند و یک محور چوبی از وسط آنها به طول حدود چهل سانت میگذرد و سرآن حالت قلاب مانند هست. و در پرره آهنی زنانه هم دو تسمه نازک آهنی که بصورت به اضافه رو هم سوارند و یک محور آهنی از وسط آنها عبور کرده و سر آن حالت قلاب دارد. معمولا پرره مردانه سنگینتر و بلندترهست.

درهر دو مورد با چرخاندن پرره و بستن نوک گُریفه پشم به نوک محور قلاب پشمها به هم تابیده شده و پس از رسیدن به فشرگی خاص و طول معین آنها را دور پرره ها میپیچند و از نو مقداری دیگر از گُریفه پشم باز کرده و دوباره ادامه میدهند. و بعد از پر شدن پره میله و پرره ها را ازهم جدا کرده و بیرون میآوردند و یک گلوله یا توپ نخ باقی میماند. که در اصطلاح محلی به آن *گُنُدلی میگفتند.

پشهمای که با پرره مردانه ریسیده میشد بیشتر برای بافت ژاکت جوراب و دستکش و کلاه پشمی و پاکِش استفاده میشد چون نازک ریسیده میشد و ظرافت خواصی داشت

پرره چوبی مردانه
پرره زنانه با گُندلی های نخ

چرخ نخ ریسی :

چرخ نخ ریسی

انواع چرخ نخ ریسی

چرخ نخ ریسی

انواع چرخ نخ ریسی

مبحث سوم رنگرزی :

بعد از مرحله نخ ریسی گُندلی یا کلوله های نخ ها را آماده به رنگرزی می کردند. چون رنگ پشم بومی بیشترگوسفندان بهمن که عمدتا از نژاد عراقی هستند، سفید بوده و خیلی کم سیاه و سوز(سیاه وسفید مخلوط) مشاهده میشود.

برای یک سری از رنگها مانند زرد و گردویی نخها را به رنگ رزها که درتوان تخصصی آنها بوده میدادند و یک سری رنگها را با استفاده از روناس ، پوست گردو و روناس ... همچنین رنگهایی مانند دوقی یا همان قرمز را که ساده تر هست را معمولا در منزل انجام میدادند.

معمولا از زاج یا زاغ جهت تغییر رنگ پشمهای رنگی استفاده میکردند. زاغ ویا زاج را بعد از اینکه نخ را رنگ مکردند داخل یک ظرف بزرگ ریخته و کاملا بهم میزند تا زاغ حل شود و بعد به ترتیب نخهای رنگ شده را در زاغ و یا زاج میگذاشتند .

بعضیها هم زاج را با جوهر رنگ مثلا جوهر رنگ قرمز و یا زرد را با آب مخلوط میکردن و روی اجاق میگذاشتند تا کاملا رنگ با آب گرم شده و به حالت جوش در بیاید، و بعد نخها را داخل ظرف آب و رنگ میگذاشتند نخها را کاملا با آب و رنگ و زاج بهم میزدن و نخها را ازهم باز میکردند تا رنگها همه به جای نخها رسیده و خوب رنگ بگیرد و رنگ نخها ثابت مانده و رنگ پس ندهد.

ولی با این همه زحمت بازمشاهده میشد که بعضی جاهای نخها خوب رنگ میگرفتند.

گیاهان دارویی مورد استفاده در رنگرزی مانند: پوست انار، پوست پاتیل گردو، پوست نارنج ، بوی ، بویاق

رنگ های گیاهی اولین و به طور قطع بهترین رنگ دربین انواع رنگ رنگرزی فرش به حساب می آید که می تواند کیفیت و زیبایی فوق العاده ای برای فرش شما به همراه داشته باشد. همانطور که از نامگذاری آن مشخص است، این رنگها از گیاهان طبیعی بدست می آیند که مهمترین آنها ؛ روناس، پوست گردو، نیل، برگ مو، پوست انارمی باشد.

تاریخچه استفاده از رنگها :

همچنین آنچه مشخص است کار رنگرزی با رنگهای طبیعی در بهمن فقط تا سالهای حداکثر 25/30. بوده از سالهای 30 به بعد فقط با رنگ آماده بوده است.

که غیر از رنگ نیلی چهارتا رنگ دیگر نیز بوده و نیلی هم خود چهار رنگ بوده است.

کلاف یا کلفه های رنگ شده
کلاف یا کلفه های رنگ شده

که به ترتیب ر نگهای روشن شامل : رنگ مشکی رنگ لیمویی رنگ قرمز رنگ زرد

و رنگهای نیلی شامل: رنگ سبز رنگ نیلی روشن و رنگ نیلی تیره و رنگ دوقی بوده است.

البته رنگرزی صرفا فقط برای کلاف قالی بافی نبوده و برای موارد دیگه مثل گبه و گلیم و پارچه یا... هم بوده و احتمالا حدود شصت درصد برای قالیبافی استفاده میشده.

نحوه کار رنگرزی :

جهت رنگرزی اول نخها را کاملا به سختی شسته و خشک میکردند ، بعد وارد مرحله رنگرزی میشد که چهار رنگ پشم داشتند: سفید رنگ شتری رنگ خاکستری روشن و تیر و مشکی .

اول آب را داغ می کردند و جوهر زرد که دقیقا رنگ پفک بود را می ریختن داخل آب و نخ سفید را می گذاشتن داخل ظرف اب و آنرا بمدت نیم ساعت یا چهل دقیقه می جوشوناندند تا نخها کاملا رنگ می گرفتند نخهای رنگ شده و بعد آنها را از دیگ بیرون می اوردند.

اینجا توجه داشته باشین که بعد رنگ قرمز را به همین آب رنگ زرد اضافه میکردند و بعد نخهای سفید یک دست و نخهای خاکستریه تیره و روشن را داخل دیگ گذاشته و می جوشاندند. و نتیجه آین بود که نخهای سفید به رنگ گل انار و خاکسری تیر، قرمز تیرتبدیل میشدند که به آنها رنگ دوغی میگفتند .

معمولا رنگ دوغی برای حاشیه قالی استفاده میشد که قرمز تیره بود و به اصطلاح دوغی می گفتند.

و در واقع سه رنگ قرمز را با یک رنگ و یک آب که دوغی میشد و در زمینه، رخ، وسط قالی، زمینه دوغی رخ زمینه یعنی وسط قالی و رخ. حاشیه قالی استفاده میشدهف وبعضی هم خاکستری روشن وقرمز معمولی استفاده می شده است.

مرحله بعد بعد رنگ شتری را وارد همین رنگ میکردند که رنگ قهوه ای میشد ولی به آن بنوُش میگفتند. در واقع با یک اب و دو رنگ پنج رنگ کامل خیلی شیک و مرتب تولید میکردند و هما نطورکه ذکر شد همه نخهای رنگ شده را خشک می کردند و اگر کسی دوست داشت دوبار آب را داغ می کرد و زاج را داخل آب میریخت و نخهای رنگ شده را داخل آب میریخت تا به اصطلاح خودشان رنگ را بقاپه یا رنگ تثبیت شود و ثابت بماند و بعد از چند ساعت نخها را خارج و و روی بند آویزان کرده و خشک میکردند و آماده استفاده میشده.

ساخت سایر رنگها به شکل زیر بوده:

رنگ لیمویی :

نگ و نخهای خاکستری تیره را داخل آب میریختند و می جوشاندند تا رنگ تیره کاهی میشد که تیره و خاکستریه روشن کاهی روشن میشد که در حقیقت رنگ لیمویی بود و به آن کاهی می گفتند.

رنگ سبز :

برای رنگهای نیلی که چهار رنگ بودند و قبلا گفته شد به همان ترتیب اب داغ میکردند و جوهرمی ریختند وجوهرسبز و نخهای خاکستریه تیره و روشن را داخل اب میریختنئد داخل اب به همان شکل قبلی ، بعد نخهای خاکستریه تیره میشد سبز تیره که سوز سنگین میگفتند و در واقع خاکستری روشن ، سبز پسته ای میشد که رنگش خیلی قشنگ بود.

مشکی یا سورمه ای :

رنگ نیلی را داخل آب ولرم میریختند و نخها شتریه را داخل آن میگذاشتند. که آبیه ال میگفتند یعنی آبی نفتی ویه کم جوهر مشکی داخل آب نیلی میریختند ونخهای شتری را هم داخل همان آب نیلی و مشکی میریختند و زیاد هم نمی جوشاندند میگفتن رنگ نیلی مبره و این نخ سورمه ای میشد. برای بافت کناره قالی به نام چپاق و اما رنگ مشکی یه نخ مشکی طبیعی بد رنگ بود که این را با جوهر مشکی می کردن.

رنگ مشکی را نخ سورمه ای و نخهای سورمه ای را آبی سیر میگفتند.

بقیه رنگها مربوطه هم به همین ترتیب مراحلی داشته و رنگ نیلی میبرده.

مرحله اوپیت :

اوپیت عملیات یا پروسه ای است که نخها را همزمان تحت فشار میکشیدند و به هم می تابیند تا سفت شود، چون نخها شسته میشدند این عمل کشیدن و فشرده شدن باعث میشد نخها زود تر خشک شوند و همچنین باعث‌ راست شدن و کشیده شدن نخ ها میشد و همچنین چون تا آنجا که ممکن بود نخها کشیده میکشیدند باعث میشد تا و وقتی قالی را دار میکردند نخها دیگر شل نشوند یا اگر میشدند بسیار کم بود.

جهت اوپیت ابتدا گندلی ریشه ها را به مدت یک روز داخل آب میگذاشتند و بعد در حالی که خیس بودند اوپیت میزدند .

جهت اوپیت معمولا دو تا میخ آهنی یا میخ از چوب ارژن که مقداری بزرگتر از میخ طویله بود در فاصله حدود هفت تا ده متر روی دیواری محکم تا نصفه میکوبیدند و بعد سرنخ از گندلی خیس را روی یکی از میخها بسته و در ادامه همه گندلی ریشه را دور این دو میخ می پیچند و در پایان که به حد معینی رسید یک تکه چوب کلفت حدود چهل یا پنجاه سانتی در فاصله بین دو میخ لای دو لایه ریشه ها گذاشته و تا حد امکان چوب را چرخانده و می تاباندند تا ریشه سفت شده و دیگر کش نیاید و به هم تابیده شوند و آب انها خارج شود و هر یک یا دو روز بعد مجدد یک یا دور دیگر چوب را می تاباندند تا ریشه ها صفت تر شود.و درنهایت که صفت میشد یکطرف چوب را به سمت دیوار به عنوان نگهدارنده فشار اوپیت میگذاشتند و باید مواظب بودند که چوب آزاد نشود چون ممکن بود به جهت تحت فشار بودن به شخص یا اشخاص اطراف آسیب برساند. و بعد آن چند روزی این نخ ها به دیوار می ماندند تا کاملا خشک شوند. به این کار اوپیت زدن می گفتند. سپس نخ ها را بازکرده و به صورت گلوله درمی آوردند که آماده برای پیاده کردن قالی میشد.

بعد از اینکار بستگی به فصل گرما یا سرما دو الی پنج روز طول میکشیده تا ریشه ها کاملا خشک شوند. گاهی در فصل سرما ریشه ها خشک نمشدند و شب یخکش میشدند که مجدد باز میکردند و در لگن آب گرم یا تنورمیگذاشتند .

تهیه وسایل و مایحتاج اولیه قالی بافی :

افرادی که در بهمن در طول ده های گذشته در خصوص تهیه و توزیع ما یحتاج قالی بافی مانند : ریشه ، خومه ، نقشه ، و .. و یا خرید و فرو شو یا سفارش قالی با قالی بافهای بهمنی فعالیت و همکاری داشتند شامل :

حاج رمضان نعمت اللهی، حاج حسین ، حاج آحمدآقا صانعی ، حاج مهدی محمودی ، غلامعلی رستگاری ، حاج رسول کریمی و حاج نعمت الله نعمت اللهی ، حاج عبدالعلی مشت ابوطالب ، حاج علیمیرزا ، حاج رضا سخایی و سید حسن حسینی میشده که پایه ثابت این کار در شهر بهمن بودند، البته افراد متفرقه و سیار هم تعدادی بهمن و شهرهای اطراف بودند.

در ادامه مبحث به قالی بافی خواهیم پرداخت

لغت واژه و اصلاحات مربوطه

شروع فعالیت و راهنمای مطالب

به لطف و عنایت خداوند عنوان بحث و گفنگو مطرح و دور جدید فعالیت گروه آغاز شد و فعالیت در گروه واتساپ ادامه دارد. و مباحث تا حد معینی که انجام شد جمع بندی و مفید آن در این صفحه قرار میگیردو بعد ار نقد و برسی مجدد در این قسمت به صفحات بایگانی انتقال میبابد و برای سایر مباحپ هم به همین شکل ادامه خواهد یافت. دوستان می توانند نظرات خود را در هر مبحث از طریق کامنت در همان صفحه به ما ارسال فرمایند.

همچنین در هر مبحث ما لغت واژه یا اصطلاحاتی با سبگ و لهجه بهمنی داریم که در صفحه جداگانه که لینک در پایین آن صفحه هست توضیح داده خواهد شد. همچنین اگر شما لغت واژه یا اصلاحی مرتبط دارید از طریق کامت به ما ارسال کنید در بانک لغات و اصطلاحات قرار خواهد گرفت.

منتظر پیشنهادات و انتقادات و نظرات شما عزیزان هستیم. با تشکر شما عزیزان