قالی بافی در شهر بهمن فصل 1
بی شک قالی بهمن نقش پر رنگ و بسزایی در معرفی فرهنگ بهمن داشته و دارد
قصد ان است که یک نفر نا اشنا با تمام مراحل تولید یک قالی در دهه سی چهل و پنجاه اشنا شود
در این مبحث موارد زیر به مقدمه به ترتیب مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
مبحث اول : پشم چینی
![]()
|
زمان پشم چینی میش و بره دراصطلاح محلی نَوَدُم (90ام- یعنی نود روز بعد از عید ) آخر خرداد است.
و این زمانی است که میش یا بره مدتی علف سبز خورده و به اصطلاح عرق کرده و حدود یک یا دو سانت لایه پشم نودر آورده. و زمان چیدن موی بزها معمولا یک ماه بعد یعنی آخر تیر هست.
معمولا برای اینکار روز قبلش گوسفندان را کنار جوی اب یا استخر یا محل مناسب میبردند و آنها را یک یکی یا دو تا دوتا وارد آب کرده و خار و خاشاک و کودهای خشک شده را از پشمها جدا میکردند و در نهایت پشهمای آنها را شسته و تمیز میکردند و بعد از خارج کردن آنها از آب تا خشک شدن کامل آنها اجازه نمیدادند گوسفندان روی زمین خوابیده و یا خود را به خار و خاشاک تماس دهند چون مجدد به جهت خیس بودن پشمها کثیف میشدند.
از نقاط قوت فرهنگی شهر بهمن همکاری و کمک گله دارها به هم در امور مرتبط شغلی بخصوص گله های های مجاور مانند شستشوی گوسفندان است.
*دوکارد:
![]()
|
بعد از خشک شدن پشمها نوبت به چیدن پ ای به نام دوکارد استفاده میشده اما امروزه از قیچهیای برقی مناسب با انواع پشمها استفاده میکنند و البته هنوز دوکارد جایگاه خودش را دارد.
دوکارد از دو تیغه آهنی نوک تیز که هر کدام حالت نبشی دارند تشکیل شده که از یکی بصورت ثابت و ازدیگری بصورت متحرک و ضربدری روی هم قرار میگیرد و لبه هایی که روی هم قرار میگرند تیز ومانند قیچی برنده هستند ، این تیغه ها نیاز به تیز شدن به مرور زمان را دارند. ته تیغه ها بصورت حلقه ای است و یک چوب گرد ینج یا شش سانتی در داخل آنها قرار میگرد و چوب در تیغه ثابت محکم وبدون حرکت بوده ولی در تیغه متحرک قابلیت چرخش و بازی دارد. و با یک دست که معمولا دست راست ته دوکارت را گرفته و وارد پشمها کرده و نوک دوکارد از قسمت دیگر پشمها بیرون آمد با دست دیگر معمولا دست چپ قسمت انتها یا نوک دوکارد را روی هم فشار داده و مانند قیچی باز و بسته میکنند و پشمها چیده میشوند.
استفاده از دوکارد و چیدن پشم مهارت و استادی خود را نیاز دارد چون به جهت تیز بودن نوک تیغه ، فرو کردن آن لای پشم گوسفند خطر فرو رفتن در بدن گوسفند یا زخمی شدن آن را دارد و معمولا دستها و پاهای گوسفند را بصورت جفت جفت یا ضربدری بسته و با کمک یک نیروی کمکی پشمها را میچینند.
استفاده از پشم و سایر مراحل:
الیاف پشم میش و بره چون ضخیم ترهست چیدنش سخت تر از چیدن موی بز میباشد. از پشم سیاه برای نمدمالی استفاده میکردند که غالبا هم باید پشم بره باشد که در فصل مربوط در مورد آن صحبت خواهد شد.
همچنین از پشم میش وموی بزهم بعد از تبدیل شدن به نخ استفاده های زیادی از جمله پارچه ، قالی ، طناب و چادر ، خورجین و گبه ، ..... استفاده میشده .
لازم به ذکر است پشم سیاه رنگ نمیشود و فقط از پشمهای رنگی برای ریشه قالی استفاده میکنند و پشم سفید را بسته به رنگهای مورد نظر رنگ میکنند .
جهت تبدیل پشم یا مو به نخ و قالی قبل آن هر کدام مراحل مختلف خود را طی میکردند که به ترتیب به آن میپردازیم.
موی بز واستفادهای آن :
روش کار: ابتدا موی را چیده ومعمولا مردان وگاهی اوقات زنان آن را با دوک های دستی که به پره مشهور بود ویا چرخ نخ ریسی به نخ تبدیل می کردند که به این کارپره ریشتن می گفتند و این نخها را بسته به نوع نیازشان کلفت یا نازک میریشتند. نخ هائی را که ازمو تهیه می شد برای تارقالی(تال) استفاده می کردند ونخ هائی که ازکرک یا پشم درست می شدبه عنوان خامه(خومه) قالی از آن استفاده می کردند. پس ازآن که نخ ها آماده می شد آن هائی را که به عنوان خامه استفاده داشت را دولا کرده وسپس می شستند وبعدآن را بارنگ های طبیعی ازقبیل روناس، حنا، پوست گردو، جَفت، پوست انار ویا هرگیاهی که رنگی به خصوص داشت رنگ می کردند ودربعضی مواقع از رنگ های مصنوعی نیز استفاده می شد. سپس آن رادرآفتاب خشک کرده وپس ازآن دوباره آن را با آب سرد می شستند تا اگرمقداری رنگررا بازپس می دهد ازبین ببرند تا زمانی که فرش بافته شده رنگ ها تحت تأثیر هم قرارنگرفته و ضایع نشود. بعد که خشک می شد باید کلافهای را به صورت گلوله درآورند که اگرگلوله می شد آن را درون تشتی قرارداده وجلودست قالی باف قرارمی گرفت. گاهی اوقات قبل ازگلوله کردن ابتدا یک مقداری ازنخ را به عنوان دسته برای گلوله درست می کردند وسپس دروسط آن گلوله رامی پیچیند که به آن لیله می گفتند. دراین صورت یه بند دربالای سرقالی جلوقالیباف می بستند ونخ های رابه آن وصل می کردند که سر هرکدام ازلیله ها پائین بود وقالیباف به راحتی هرکدام ازنخ ها را که لازم داشت دردست گرفته وازآن استفاده می کرد. دربعضی اوقات یک سه پایه درست کرده ویک چوب به صورت افقی به آن بسته ونخ هارا به آن آویزان می کردند.
ازموهای بزکه برای تاریا ریشه استفاده می شد پس ازریشتن آن را دولا کرده وبا دوک یا چرخ نخ ریسی می تابیدند و سپس آنها را اوپیت یا تنگتو میزدند که به تفضیل به آن میپردازیم.
.ازموی خوب بزهم فقط برای چادر سیاه و خورجین توبره و قالی و طناب استفاده میشود .لازم به ذکر است موی بزبه جهت داشتن نانو ذرات دارای خاصیت ضد آب و ضد باران است و از آن جهت بافت چادر سیاه استفاده میشود و به جهت عدم نفوذ باران در زندگی صحرانشینان و دامداران بیابانگرد و یا عشایر کاربرد فراوان دارد.
همچنین کرک ازمو بدست می آید و موی بزها بعد ازاینکه یکسال ازچیدنش گذشت یک لایه کرک میاندازد که بعد ازچیدن به سختی ازموها جدا میشود و درمواردی مانند کلاه نمدی و پاکش یا ... استفاده میشود و نسبتا هم قیمتش گرانتر است.
مبحث دوم نخ ریسی :
نخها را قبل از اینکه به مرحله ریشتن یا نخ ریسی برود ابتدا با دست از هم باز کرده و فشردگی آنها را یک نواخت و یک دست میکردند سپس آنها را در اصطلاح محلی *گُریفه گُریفه کرده و دور مچ دست میپیچیدند و با وسیله ای به نام پره یا چرخ نخ ریسی آنها را میریشتن یا به نخ تبدیل میگردند.
پرره :
رره در دو نوع چوبی که مردانه بوده و آهنی که زنانه بوده وجود داشته. در چوبی مردانه دو پره مثلثی شکل که مانند به اضافه روی هم سوارند و یک محور چوبی از وسط آنها به طول حدود چهل سانت میگذرد و سرآن حالت قلاب مانند هست. و در پرره آهنی زنانه هم دو تسمه نازک آهنی که بصورت به اضافه رو هم سوارند و یک محور آهنی از وسط آنها عبور کرده و سر آن حالت قلاب دارد. معمولا پرره مردانه سنگینتر و بلندترهست.
درهر دو مورد با چرخاندن پرره و بستن نوک گُریفه پشم به نوک محور قلاب پشمها به هم تابیده شده و پس از رسیدن به فشرگی خاص و طول معین آنها را دور پرره ها میپیچند و از نو مقداری دیگر از گُریفه پشم باز کرده و دوباره ادامه میدهند. و بعد از پر شدن پره میله و پرره ها را ازهم جدا کرده و بیرون میآوردند و یک گلوله یا توپ نخ باقی میماند. که در اصطلاح محلی به آن *گُنُدلی میگفتند.
پشهمای که با پرره مردانه ریسیده میشد بیشتر برای بافت ژاکت جوراب و دستکش و کلاه پشمی و پاکِش استفاده میشد چون نازک ریسیده میشد و ظرافت خواصی داشت
![]() | ![]()
|
چرخ نخ ریسی :
انواع چرخ نخ ریسی | انواع چرخ نخ ریسی |
مبحث سوم رنگرزی :
بعد از مرحله نخ ریسی گُندلی یا کلوله های نخ ها را آماده به رنگرزی می کردند. چون رنگ پشم بومی بیشترگوسفندان بهمن که عمدتا از نژاد عراقی هستند، سفید بوده و خیلی کم سیاه و سوز(سیاه وسفید مخلوط) مشاهده میشود.
برای یک سری از رنگها مانند زرد و گردویی نخها را به رنگ رزها که درتوان تخصصی آنها بوده میدادند و یک سری رنگها را با استفاده از روناس ، پوست گردو و روناس ... همچنین رنگهایی مانند دوقی یا همان قرمز را که ساده تر هست را معمولا در منزل انجام میدادند.
معمولا از زاج یا زاغ جهت تغییر رنگ پشمهای رنگی استفاده میکردند. زاغ ویا زاج را بعد از اینکه نخ را رنگ مکردند داخل یک ظرف بزرگ ریخته و کاملا بهم میزند تا زاغ حل شود و بعد به ترتیب نخهای رنگ شده را در زاغ و یا زاج میگذاشتند .
بعضیها هم زاج را با جوهر رنگ مثلا جوهر رنگ قرمز و یا زرد را با آب مخلوط میکردن و روی اجاق میگذاشتند تا کاملا رنگ با آب گرم شده و به حالت جوش در بیاید، و بعد نخها را داخل ظرف آب و رنگ میگذاشتند نخها را کاملا با آب و رنگ و زاج بهم میزدن و نخها را ازهم باز میکردند تا رنگها همه به جای نخها رسیده و خوب رنگ بگیرد و رنگ نخها ثابت مانده و رنگ پس ندهد.
ولی با این همه زحمت بازمشاهده میشد که بعضی جاهای نخها خوب رنگ میگرفتند.
گیاهان دارویی مورد استفاده در رنگرزی مانند: پوست انار، پوست پاتیل گردو، پوست نارنج ، بوی ، بویاق
رنگ های گیاهی اولین و به طور قطع بهترین رنگ دربین انواع رنگ رنگرزی فرش به حساب می آید که می تواند کیفیت و زیبایی فوق العاده ای برای فرش شما به همراه داشته باشد. همانطور که از نامگذاری آن مشخص است، این رنگها از گیاهان طبیعی بدست می آیند که مهمترین آنها ؛ روناس، پوست گردو، نیل، برگ مو، پوست انارمی باشد.
تاریخچه استفاده از رنگها :
همچنین آنچه مشخص است کار رنگرزی با رنگهای طبیعی در بهمن فقط تا سالهای حداکثر 25/30. بوده از سالهای 30 به بعد فقط با رنگ آماده بوده است.
که غیر از رنگ نیلی چهارتا رنگ دیگر نیز بوده و نیلی هم خود چهار رنگ بوده است.
![]() |
که به ترتیب ر نگهای روشن شامل : رنگ مشکی رنگ لیمویی رنگ قرمز رنگ زرد
و رنگهای نیلی شامل: رنگ سبز رنگ نیلی روشن و رنگ نیلی تیره و رنگ دوقی بوده است.
البته رنگرزی صرفا فقط برای کلاف قالی بافی نبوده و برای موارد دیگه مثل گبه و گلیم و پارچه یا... هم بوده و احتمالا حدود شصت درصد برای قالیبافی استفاده میشده.
نحوه کار رنگرزی :
جهت رنگرزی اول نخها را کاملا به سختی شسته و خشک میکردند ، بعد وارد مرحله رنگرزی میشد که چهار رنگ پشم داشتند: سفید رنگ شتری رنگ خاکستری روشن و تیر و مشکی .
اول آب را داغ می کردند و جوهر زرد که دقیقا رنگ پفک بود را می ریختن داخل آب و نخ سفید را می گذاشتن داخل ظرف اب و آنرا بمدت نیم ساعت یا چهل دقیقه می جوشوناندند تا نخها کاملا رنگ می گرفتند نخهای رنگ شده و بعد آنها را از دیگ بیرون می اوردند.
اینجا توجه داشته باشین که بعد رنگ قرمز را به همین آب رنگ زرد اضافه میکردند و بعد نخهای سفید یک دست و نخهای خاکستریه تیره و روشن را داخل دیگ گذاشته و می جوشاندند. و نتیجه آین بود که نخهای سفید به رنگ گل انار و خاکسری تیر، قرمز تیرتبدیل میشدند که به آنها رنگ دوغی میگفتند .
معمولا رنگ دوغی برای حاشیه قالی استفاده میشد که قرمز تیره بود و به اصطلاح دوغی می گفتند.
و در واقع سه رنگ قرمز را با یک رنگ و یک آب که دوغی میشد و در زمینه، رخ، وسط قالی، زمینه دوغی رخ زمینه یعنی وسط قالی و رخ. حاشیه قالی استفاده میشدهف وبعضی هم خاکستری روشن وقرمز معمولی استفاده می شده است.
مرحله بعد بعد رنگ شتری را وارد همین رنگ میکردند که رنگ قهوه ای میشد ولی به آن بنوُش میگفتند. در واقع با یک اب و دو رنگ پنج رنگ کامل خیلی شیک و مرتب تولید میکردند و هما نطورکه ذکر شد همه نخهای رنگ شده را خشک می کردند و اگر کسی دوست داشت دوبار آب را داغ می کرد و زاج را داخل آب میریخت و نخهای رنگ شده را داخل آب میریخت تا به اصطلاح خودشان رنگ را بقاپه یا رنگ تثبیت شود و ثابت بماند و بعد از چند ساعت نخها را خارج و و روی بند آویزان کرده و خشک میکردند و آماده استفاده میشده.
ساخت سایر رنگها به شکل زیر بوده:
رنگ لیمویی :
نگ و نخهای خاکستری تیره را داخل آب میریختند و می جوشاندند تا رنگ تیره کاهی میشد که تیره و خاکستریه روشن کاهی روشن میشد که در حقیقت رنگ لیمویی بود و به آن کاهی می گفتند.
رنگ سبز :
برای رنگهای نیلی که چهار رنگ بودند و قبلا گفته شد به همان ترتیب اب داغ میکردند و جوهرمی ریختند وجوهرسبز و نخهای خاکستریه تیره و روشن را داخل اب میریختنئد داخل اب به همان شکل قبلی ، بعد نخهای خاکستریه تیره میشد سبز تیره که سوز سنگین میگفتند و در واقع خاکستری روشن ، سبز پسته ای میشد که رنگش خیلی قشنگ بود.
مشکی یا سورمه ای :
رنگ نیلی را داخل آب ولرم میریختند و نخها شتریه را داخل آن میگذاشتند. که آبیه ال میگفتند یعنی آبی نفتی ویه کم جوهر مشکی داخل آب نیلی میریختند ونخهای شتری را هم داخل همان آب نیلی و مشکی میریختند و زیاد هم نمی جوشاندند میگفتن رنگ نیلی مبره و این نخ سورمه ای میشد. برای بافت کناره قالی به نام چپاق و اما رنگ مشکی یه نخ مشکی طبیعی بد رنگ بود که این را با جوهر مشکی می کردن.
رنگ مشکی را نخ سورمه ای و نخهای سورمه ای را آبی سیر میگفتند.
بقیه رنگها مربوطه هم به همین ترتیب مراحلی داشته و رنگ نیلی میبرده.
مرحله اوپیت :
اوپیت عملیات یا پروسه ای است که نخها را همزمان تحت فشار میکشیدند و به هم می تابیند تا سفت شود، چون نخها شسته میشدند این عمل کشیدن و فشرده شدن باعث میشد نخها زود تر خشک شوند و همچنین باعث راست شدن و کشیده شدن نخ ها میشد و همچنین چون تا آنجا که ممکن بود نخها کشیده میکشیدند باعث میشد تا و وقتی قالی را دار میکردند نخها دیگر شل نشوند یا اگر میشدند بسیار کم بود.
جهت اوپیت ابتدا گندلی ریشه ها را به مدت یک روز داخل آب میگذاشتند و بعد در حالی که خیس بودند اوپیت میزدند .
جهت اوپیت معمولا دو تا میخ آهنی یا میخ از چوب ارژن که مقداری بزرگتر از میخ طویله بود در فاصله حدود هفت تا ده متر روی دیواری محکم تا نصفه میکوبیدند و بعد سرنخ از گندلی خیس را روی یکی از میخها بسته و در ادامه همه گندلی ریشه را دور این دو میخ می پیچند و در پایان که به حد معینی رسید یک تکه چوب کلفت حدود چهل یا پنجاه سانتی در فاصله بین دو میخ لای دو لایه ریشه ها گذاشته و تا حد امکان چوب را چرخانده و می تاباندند تا ریشه سفت شده و دیگر کش نیاید و به هم تابیده شوند و آب انها خارج شود و هر یک یا دو روز بعد مجدد یک یا دور دیگر چوب را می تاباندند تا ریشه ها صفت تر شود.و درنهایت که صفت میشد یکطرف چوب را به سمت دیوار به عنوان نگهدارنده فشار اوپیت میگذاشتند و باید مواظب بودند که چوب آزاد نشود چون ممکن بود به جهت تحت فشار بودن به شخص یا اشخاص اطراف آسیب برساند. و بعد آن چند روزی این نخ ها به دیوار می ماندند تا کاملا خشک شوند. به این کار اوپیت زدن می گفتند. سپس نخ ها را بازکرده و به صورت گلوله درمی آوردند که آماده برای پیاده کردن قالی میشد.
بعد از اینکار بستگی به فصل گرما یا سرما دو الی پنج روز طول میکشیده تا ریشه ها کاملا خشک شوند. گاهی در فصل سرما ریشه ها خشک نمشدند و شب یخکش میشدند که مجدد باز میکردند و در لگن آب گرم یا تنورمیگذاشتند .
تهیه وسایل و مایحتاج اولیه قالی بافی :
افرادی که در بهمن در طول ده های گذشته در خصوص تهیه و توزیع ما یحتاج قالی بافی مانند : ریشه ، خومه ، نقشه ، و .. و یا خرید و فرو شو یا سفارش قالی با قالی بافهای بهمنی فعالیت و همکاری داشتند شامل :
حاج رمضان نعمت اللهی، حاج حسین ، حاج آحمدآقا صانعی ، حاج مهدی محمودی ، غلامعلی رستگاری ، حاج رسول کریمی و حاج نعمت الله نعمت اللهی ، حاج عبدالعلی مشت ابوطالب ، حاج علیمیرزا ، حاج رضا سخایی و سید حسن حسینی میشده که پایه ثابت این کار در شهر بهمن بودند، البته افراد متفرقه و سیار هم تعدادی بهمن و شهرهای اطراف بودند.
در ادامه مبحث به قالی بافی خواهیم پرداخت
لغت واژه و اصلاحات مربوطه |